یکی از بناهای عصر صفوی است که به دستور ظل السلطان، حاکم وقت اصفهان تخریب شد، عمارت نمکدان اصفهان، می باشد. کاخ نمکدان عمارت سه طبقه ای بود که با فاصله حدود ۱۵۰ متر از تالار آیینه خانه در سمت جنوب باغ سعادت آباد واقع بوده است. از آنجا که آیینه خانه تا زاینده رود تنها ۶۳ متر فاصله داشته، فاصله نمکدان تا رودخانه بیش از ۲۳۰ متر نبوده است. دلیل نامگذاری این بنا مشخص نیست. این وجه تسمیه شاید به دلیل شکل هندسی ویژه آن بوده یا شاید نان و نمکی که شاه در آن با یکی از دشمنانش در زمان صلح خورده، اسم نمکدان را بر این کاخ نشانده است. این عمارت هشت گوش، به دلیل ارتفاع زیادی که داشته، چشم انداز مناسبی از قسمت های مختلف اصفهان داشته است. از سمت شمال رو به رودخانه زاینده رود، از سمت جنوب، کوه صفه و باغهای مشرف به آن و از سمت شرق و غرب، باغ سعادت آباد در چشم انداز این کاخ زیبا قرار داشته.
شاردن، سیاح فرانسوی توصیف دل انگیزی از این عمارت دارد: «... میان بناهای این باغ(سعادت آباد) کلاه فرنگی هشتضلعی دو طبقه ای است که از مهتابی سراسری دور بنا آب فرو می ریزد، چنانکه اگر دست را از پنجره بیرون آورند در دم پر از آب می شود». در سال ۱۳۰۶ هجری قمری و در اوج دوره تخریبهای ظلالسلطانی، سرانجام نوبت به کاخ نمکدان هم رسید. ظاهرا ظلالسلطان در این سال کاخ و بخشی از پیرامون آن را که جزو زمینهای دولتی محسوب میشده در اختیار یکی از کارگزارانش به نام بنانالملک گذاشت به شرط آنکه آن را ویران سازد. امروزه اما از همین تل خاک و آجر هم چیزی باقی نمانده و همه خیابان، پارک، بنای مسکونی و اداری شده است. در حالی که پایههای محکم این کاخ و سایر بناهای سعادتآباد اکنون زیر بلوار آیینهخانه خفته است. احتمالا یکی از دلایلی را که نیز بعنوان انگیزه این تخریبها برشمردهاند از جمله اینکه حکومت اصفهان به دلیل زیبایی آن طرفداران زیادی در میان شاهزادگان داشته و ظلالسلطان خواسته به این روش رقبای خود را دلسرد کند. همچنین کسب استفاده مالی از فروش زمینهای این ابنیه و نیز تصاحب تزئینات آنها جهت استفاده شخصی در منازل صاحب منصبان انگیزههای دیگری است.
مهدی بامداد در تحلیل این عمل زشت و وحشیانهٔ ظلالسلطان نوشتهاست: قرنها در ایران و در ممالک عقبافتاده رسم و معمول چنین بودهاست که هر سلسلهای روی کار میآمد و زمامدار میشد، آثار سلف خود - یعنی آثار برجایمانده از سلسلههای قبل از خود - را، به کلی از بین میبرد و این عمل فقط ناشی از عدم رشد ملت و جهالت و خودخواهی سلسلهٔ بعدی بود. در سفرنامه حاج سیاح مطلبی بدین مضون آمدهاست که حاج سیاح علت تخریب بناها را از ظل السلطان میپرسد و وی نامه ناصرالدین شاه را نشان میدهد که با تأکید خواستار تخریب تمامی اماکن باقی مانده از دوران صفویان است. سفرنامه حاج سیاح - به تصحیح علی دهباشی